ارغنون



میدانیم که سوره های قرآن با بسم الله الرحمن الرحیم شروع میشوند (بجز سوره توبه). اما سوالی که میخواهم مطرح کنم این است که آیا بسم الله جزو سوره است یا خیر.

هدف من از این مطلب به هیچ وجه پاسخ گویی به سوال بالا نیست بلکه فقط میخواستم با بهانه ای اولین مطلبم با عنوان بسم الله الرحمن الرحیم درج شود و فعالیت خودم را با این جمله شروع کنم. به همین دلیل جواب سوال بالا را به عهده خواننده محترم واگذار خواهم کرد و خوشحال خواهم شد که اگر نظری هم دارید بنویسید.


قاعدتا عکسی که گذاشتم رو همه میشناسیم و کسی نیست جز ابو علی سینا. اما اینکه چرا اسم توماس ارپنیوس رو برای مطلب انتخاب کردم و عکس بوعلی سینا رو گذاشتم یکم جای تعجب داره اما بعد از جمله این بزرگوار (یعنی توماس ارپنیوس) ربطشون رو متوجه میشید. البته باید ذکر کنم که جمله مو به مو دقیق نیست و من مفهوم جمله رو میارم. این شخص در یک سخنرانی به دانشجویانش میگوید که:

"اگر عربی یاد بگیرید میتوانید کتاب زکریای رازی و ابن سینا را بخوانید که در این کتب حدود 300 دارو کشف شده است که تا به حال بر ما اروپایی ها مجهول مانده است".

حالا اینکه این دوست عزیز کی بوده رو میزارم به عهده خودتون که یه نگاه بندازید که کی بوده اما نکته اصلی اینجاست که نشون میده زمانی علم ایرانی ها یا بهتر بگم علم مسلمانان خیلی جلوتر از علم اروپایی ها بوده است (اسم آمریکا رو نمیگم چون اصلا آمریکایی اون زمان وجود نداشت).

در حالت کلی این مطلب رو به این دلیل آوردم که ذهن خواننده رو یکم از فضای اوتوپیای غرب بیرون بکشم و این فکر رو در ذهنش ایجاد کنم که آیا دلیل عقب ماندگی ما اسلام است یا خیر! خب این نکته بر هیچکدوممون پوشیده نیست که در اسلام ما دورانی داریم به نام دوران طلایی (اگه نشنیدی از گوگل بپرس) که در اون دوران مسلمانان در اوج دوران علمی خود بودند زمانی که اروپایی ها شوت بودند. وجود این دوران براحتی اثبات میکند که دلیل عقب ماندگی علمی قطعا از اسلام نیست (دیدی که اینجا بررسی شد دید کافرگونه بود که منظور از دید کسی که اعتقاد به اسلام ندارد). در حالت کلی سوالات زیادی وجود دارد که آیا اصلا باید توسعه پیدا کنیم (توسعه به معنای غربی) یا مثلا اصلا معنی توسعه چیه؟ یا اصلا بهتره رشد کنیم یا توسعه پیدا کنیم؟ اصلا فرق توسعه با رشد چیه؟ و شونصد تا سواله دیگه.

هدف این مطلب فقط زدودن این فکر بود که الان خیلیا در جامعه دارن و بدون هیچ تفکر و اطلاعی اون رو پذیرفتن و این فکر فکری نیست جز اینکه اسلام باعث غقب ماندگی ایران شده است! این ساده ترین و شایدم محکم ترین استدلالی بود که میشد آورد که این فکر غلط یکم پاک بشه گرچه قطعا کسی که بر این باوره بعد از خوندن این مطلب من رو یک فوش میده و میگه برو بابا با این اسلامتون (به شخصه اینچنین عکس العمل ها رو زیاد دیدم).

حالا سوال دیگری نیز هست که بعدا بهش میپردازیم و یا اینکه میتونید نظراتتون رو راجع به این سوال برام بفرستید تا در موردش بحث کنیم و این سوال رو در زیر میارم:

آیا با بنای اسلام میشه پیشرفت کرد؟ 


خب بزارید برم سر اصل مطلب! به نظرتون اون مطلب من که بالای 100 تا مشاهده داشته واقعا بالای 100 تا مشاهده داشته؟

خب این یه باگه نمیدونم شما هم بهش پی بردین یا نه اما با یه روش ساده میشه ویوها رو افزایش دادو این باگ رو من برای خود سایت فرستادم اما جوابی براش نیومد و درستم نشد حالا با گذاشن این مطلب شاید اونم شاید دیده شد و پیگیری شد!


این جمله ساده انگارانه که من یکی را دوست میدارم و او دیگری را و دیگری دیگری را و این چرخه تا ابد ادامه دارد جزو  معدود جملات نسبتا صحیحیست که در اینستا پخش شده. اما این فقط دوست داشتنه و حتی دوست داشتنم نیست بلکه تمایله و عشق معنی دیکه ای داره. معمولا چیزی که ما اسمشو میزاریم عشق از یه خوش اومدن شروع میشه و این خوش اومدن بدون شناخت طرف مقابل برای ما بزرگ میشه و به یه عشق کاذب تبدیل میشه (البته من اسمشو عشق نمیزارم) و استدلالم اینه براش که:

چطور میشه که بدون شناخت یک نفر (منظور شناخت خود واقعی شخصه نه چیزی که سعی میکنه باشه) و در عرض یک روز عاشق شد!

عشق نیازمند صرف زمانه و شناخت خود واقعی همدیگه. تمایل ما به بقا رو نباید اسمشو بزاریم عشق! حالا چی میشه که دو نفر فکر میکنن عاشق همدیگن اما بعد از مدتی این کاخ خراب میشه.

بیاید از اول شروع کنیم. دیدن فرد و ایجاد تمایل، این اولین مرحلست. بعد از این مرحله شخص حداقل به صورت مداوم یک روز الی یک هفته به شخص مورد نظر فکر میکنه. ذهن انسان طوریه که به هرچی زیاد فکر کنی به اصطلاح غرقش میشی و او ن چیز برات بولد میشه. این بولد شدن رو ملت اسمشو میزارن عشق بدون شناخت طرف مقابل. حالا بعد از رسیدن به شخص مورد نظر شناخت هر جنبه از طرف مقابل میشه یک ضربه پتک به بتی که اول ساخته شده.

در کل اگه بخوام فرایند عشق رو توضیح بدم (منظورم عشق بین دو نفره چون عشق به خدا که بالاتره هم میشه تعریف کرد) اول یک تمایل به طرف مقابله که این تمایل باید از ذهنیت های قبلی نشات نگیره. سپس شناخت کامل فرد مقابل و نباید گذاشت که جذابیت های ظاهری گولمون بزنن. و این عشق در حین بودن ها شکل میگیره (البته معیارها هم نباید برای هر فرد فراموش کرد) زمانی که دو طرف خود واقعی رو نشون هم بدن.

البته این نکته هم بگم که عشق با مفهوم هایی مثل فداکاری و ازخودگذشتی اجین شده و به تنهایی قطعا معنایی نداره.

این شعرم بنویسم شاید بی دلیل، دل آدم بعضی وقتا دوسداره بعضی کارارو بی دلیل انجام بده!

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد

تنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت


سلام

بزارید امروز تو این وضعیت که همه دارن راجع به کرونا اظهار نظرهای تخصصی!!!! از جنبه های پزشکی، اقتصادی و ی میکنند ما هم بی بهره نمونیم.

حالا کرونا ویروس چیه و راه های پیشگیریش چیه و چقدر روی سطوح میمونه و غیره و ذالک بمونه برای متخصصین که اونا هم هرکی یچیزی میگه! اما درحالت کلی برای اخبار صحیح راجع به این بیماری از لحاظ پزشکی بهتره به سایت WHO مراجعه کنید و به یه پست اینستاگرام و تلگرام یک کانال شونه تخم مرغی اکتفا نکنید و سریع شیر نکنید تو این وضعیت!

چیزی که منو به شدت مبهوت میکنه استناد ملت به کانال های تلگرامی و اینستاگرامی و مخصوصا شبکه های ماهواره ای خارجیه! اینکه چرا به رسانه های خارجی اطمینان دارن و رسانه های خارجی هم کار خودشونو میکنن اسمش فیک نیوزه! حالا فیک نیوز چیه؟ برای مثال من یک کانال تلگرامی دارم که اخبار رو میگم و فرضا در روز 10 تا خبر اعلام میکنم. اگر من بیام از اون 10 تا خبر 9 تاشو صحیح بگم و یکیشو یه نفع خودم تغییر بدم (باید ذکر کنم این تغییر دادن نیز خیلی ماهرانس حتی در تعیین جای کلمات و نوع کلمات) باعث میشه که اطمینان ملت نسبت به این کانال زیاد بشه و اون خبر تغییر داده شده نیز صحیح انگاشته بشه و همواره جواب کسانی که ازشون میپرسم چرا مطمینی این خبر درسته میگن خب بقیه خبراشم درسته! (آدم یا باید خیلی ساده لوح باشه همچین استدلالی بیاره یا هیچی از رسانه و طرز کار اون ندونه یا هردوش که یعنی فاجعه)

یه ویروس خیلی قوی تر توی ایرانیا وجود داره که هرچی مسئولان کشور بگن دروغه و هرچی رسانه های خارجی یا یه کاناله درپیت در جهت افکار رسانه های خارجی گفتن صحیحه(باید بگم که این یه طرز تفکره که اوج گرفته)! و در ادامه با این طرز تفکر توجیهات شروع خواهند شد. حالا اینکه چرا ما باید به یک رسانه خارجی که منبع مالی اون عربستانه اطمینان کنیم و طرز تفکرمون شبیه اون رسانه باشه نمیگم خریته بلکه حال بهمزنه.

درکل اینارو گفتم که درسته بیکفایتی های داخلی زیاده اما سعی کنیم بازیچه دست اونوری ها هم نشیم تو این وضعیت فقط وحدت مهمه بلاخره مسیولین کشور هم ایرانی ان و مثل ما بزرگ شدن و این مسیولین میتونن پدر و مادر من یا شما باشه! و یه لحظه فکر کنید تو این وضعیت کنترل روحی و ذهنی اون مسئول که کلی حرف و سرزنش بهش میشه چطوره؟ آیا بهتره که ما هم فعلا در جهت کمک و آرامش حرف بزنیم یا جوسازی و جوگیری! بعدا وقت زیاده برای داد و بیداد.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه تاچانکا Rosendo صفر تا صد کنکور 99 آموزش تار و سه تار در تهران و کرج دانلود فایل آرنور پالس اکسیمتر چیست؟ درمان تعریق زیاد حضور و غیاب فروشگاه